دارم تسبیح می چرخوانم...می روم...نمی روم.....می نویسم...نمی نویسم....می ترسم...نمی ترسم....می خواهم..نمی خواهم....می شود؟...نمی شود؟....
نباید رفت؟....باید رفت...؟ مهره ی تسبیح آخر گیر می کند بین شست و اشاره...باید رفت... از الان که بشمری ۳ روز دیگر...
جوگیر شدم؟...جوگیر نشدم؟...
باید رفت
دلم رفتن میخواهد
سلام
باید رفت!
می رویم!مثل گذشته!
salam mina.kojaee?delam barat tang shode.
دل های بزرگ زود جاشون تنگ میشه...:)...زنده ایم..در حال زنده بودنیم
مینا خاله جان رفتیم این جا .. بیا صداشم در نیار!