کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

زیرزمین اداره ی بایگانی

یک سری خاطرات را هر چقدر هم که رنگی رنگی و لطیف و هیجان انگیز باشند را باید سریع بایگانی کرد. توی یک زونکن سورمه ای بند دار کهنه که اینقدر خاک رویش گرفته باشد که فکر کنی خاکستری تیره ست. بعد بدیش دست مرد مومیایی توی مرکز بایگانی اسناد تا صرفا جهت  ثبت در تاریخ و جهت استحضار کائنات باقی بمان ولاغیر. مرد مومیایی اول پرتش کنه رو باقی پرونده ها بعد هم گم و گورش کنه تو یکی از قفسه ها ی طبقات بالا ی نزدیک به سقف .بعد هم شماره بایگانیش را روی کاغذی بنویسی.کاغذ را مچاله کنی و بیندازی توی دهنت و بجوی و بجوی و بجوی و خوب که کرک و پودش در اومد و به مرحله ای رسید که مری ت رو خراش نداد قرت ..قورتش بدی کار نهایی بمونه واسه کبد و کلیه و سیفون توالت.  این تنها شانس برای شروع یه زندگی دوباره ست.

میدونی جویدن اون کاغذه درد داره.دلت.دندونت.کمرت.جیگرت. سرعت بلع و هضم  بستگی به جنس کاغدشم داره که مقوا باشه یا کاغذ کاهی. ولی خوبیش اینه که بلاخره یه روز پایین میره و زونکنه گم میشه و معلوم نیست کی دوباره کٍی بره سراغش. 

چند ماهیه دارم کاغذه رو می جوم.کاغذم مقواییه. دوراشم زر ورق داره. سوء هاضمه گرفتم در حد بنز ولی دست از جویدن برنداشتم. امیدوارم هر چه سریعتر به مرحله ی سیفون برسونمش. هیچی تو زندگی بهتر از یه روده ی تمیز و سبک نیست. 

 

*تازگی هر چی فیلم و تئاتر میبینم راجع به گروه دوستاییه که اولش خیلی باهم سیزده بدر و خوشحالن بعد که هم میزنیشون بوشون بلند میشه. معلوم نیست ما آدما چه غلطی داریم می کنیم با این طرز زندگی کردنمون! 

   

 * * زندگی گاهی میشود من و سوسکی که توی کابینت مرده و هیاهوی تخریب ساختمان بغلی و دیگر هیچ.

نظرات 1 + ارسال نظر
کوریون شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:21 ب.ظ http://chorion.blogsky.com/

جویدن اون کاغذه درد داره ..جویدن اون کاغذه درد داره ..جویدن اون کاغذه درد داره ..

درد داره...دل و روده آدم میپیچه بهم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد