کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

ابدیت

ظهر که خواست فشار پیرمرد را بگیرد. نبض پیدا نمیشد. پیرمرد آب خواست و قرص هاش رو خورد.با وسواس یکی یکی کف دستش لمس می کرد و نوک انگشتهای لرزان و خشکش می برد بالا و چشم تنگ می کرد .زل می زد و میبلعید. یکی.یکی. صورتی ها و سفید ها .گرد ها و بیضی ها.فردا که شد. آرام مُرد.

پیرمرد را توی پتو آوردند. کنار خاک تازه آب خورده برآمدگی روی زمین نشست.کنار انبوه گلایل های سفید مرگ. آب خواست. قرص هاشو یکی.یکی برانداز کرد و بلعید و فاتحه خواند.

نظرات 10 + ارسال نظر
سامپو شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:52 ق.ظ http://sampo.blogfa.com

چه حال و روزی دارند چیزهایی که به جا می‌مانند..

و عذاب من این بود که آخرین نفر باشم..

آبیدر شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:33 ب.ظ http://abidar123.blogfa.com

زندگی یعنی انبوه گلایل های سپید به توان ابدیت.

آبیدر عزیز...گل های نرگس و لیلیوم و رز زندگیتان مستدام!

بهـ ـمن شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:42 ب.ظ

آیکون گل نداره چرا ؟ آیکن دندون مصنوعی .. آیکن ویلچر .. آیکن عصای طبّی ، آیکن عینک ته استکانی

آیکن قرص قرمز تیله ای قلب..آیکن شونه پهن هایی که پلاستیکین تو دست میرن..آیکن نیمکت.
آیکون همه بهــ من هایی که قایمکی می کشن! :دی

مخلصیم

هوار یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:08 ب.ظ http://havar58.blogfa.com/

پرتاب به ابدیت

ویــــــــــــــــــــژژژژژژ!

به همین سادگی چهارشنبه 21 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:42 ب.ظ http://kambizmahboobi.blogfa.com/

باز خدا رو شکر به پیری رسید...

والا..ما که به همینشم معلوم نیست برسیم!
سلام جناب محبوبیه همشهری..عرض ارادت

ضحی پنج‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:22 ب.ظ

:*

خیلی مخلصیم! :**

بهـ ـمن یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:18 ق.ظ http://bah-man.blogsky.com

بنویس دیگه خواهر شرعی بنده ! خسته شدم از بس هرروز رفرش کردم و این پستُ خوندم ! چرا منو مجبور می کنی نظر نامرتبط بنویسم آخه ! بنویس !

نوشتیم برادر! نوشتیم! اطاعت امر!

ateFe یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:35 ب.ظ http://feeling-story.blogfa.com

چه فضا سازی ای داشت!
مرسی!

لطف داری شما!

[ بدون نام ] دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:53 ب.ظ

امتحانات؟ کجایی؟

نه بابا..کاش امتحان داشتم..دیگه اگه خدا قسمت کنه پایان نامه!

شیرین سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:14 ب.ظ http://shoor2.blogfa.com

ابدیت! هووم. پس چرا آدم از این احساس شادی نمیکنه؟
...یه چیزی میخوام بگم که...نمیتونم. هیچی اصلا

چون دیگه سخت میشه ما ها رو شاد کرد.
:) باشه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد