کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

پاپیون! بیا فرار کنیم..

روز از اول بد شروع شده بود.


صدای نفس های نامنظم سکوت ، حاکی از موج های آدرنالین بود که بر صخره های آرامش می کوبید. جزر و مد. خانه زیر این فرسودگی بی هیاهو ،از ترس سقوط ، فرو ریخت.

نظرات 5 + ارسال نظر
حسین دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:03 ب.ظ http://ho3yn.ir

من شمارو گم کرده بودم چرا آخه
شرمنده رفیق؛ شرمنده

شرمندگی چرا؟..اختیار داری.:)
شادیم که هستید.

آبیدر سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:58 ق.ظ http://abidar123.blogfa.com

از ترس سقوط ، فرو ریخت..

ترس مرا فروریخت.
:)

علی . ن چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:57 ق.ظ http://chahardivari.blogfa.com

خیلی خوب بود. خیلی
مخصوصا عنوانش خیلی حال داد

سلام :)..مرسی

ضحی چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:28 ب.ظ

ترسیده بودم مینا، رفته بودم همه پسوردامو عوض کرده بودم گذاشته بودم ترس تنهایی من،واسه من همینا بود،کی یادش بود اینهمه تاریکی با تاریکی فرق داره؟لامپ 100 وات خونه ها، بعد هی با خودم نشسته بودم به گفتن اینکه من انتهای هیچ رویایی رو ندیدم ،اینارو یادمه پستش کرده بودم، بنویس،بیا با ما مدارا کن،بباف،پاپیون بزن سرخابی بباف پاپیون بزن سرخابی

ضحی من...ترس تنهایی من از تاریک..تاریک تر بود. زیر نور شمع هم شده باید پاپیون زد سرخابی را با سبز و نارنجی بافت..آخ ضحی من..

احسان یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:57 ب.ظ

خیلی خوشم میاد از نوشته هات ، یه جورایی عاشقشون هستم ، ای کاش این عشق در درونم آزاد می شد و من هم می نوشتم ، و این سکوت می شکست و سیل حرف هایم جاری می شد ، و تمام غصه هایم از نگفتن را با خودش میبرد.

ممنونم که این حس روبه نوشته های من دارید:)
حتما نوشتن روشروع کنید. لینکش رو هم برای من بذارید! شروعش سخته ولی وقتی شروع کردی دیگه نمی تونی ازش دل بکنی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد