کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

بگشای لب

کاش می خواندیم . اگر می خواندیم، ابراهیم می شدم توی آتش بربر ها که خاطره می سوزاندند در میدان شهر.


*  با من حرف بزن. بگو لعنتی ِعاقل نما.بگو!! .. فقط بگو کجای قصه ای...

نظرات 3 + ارسال نظر
علی . ن سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ق.ظ http://chahardivari.blogfa.com

؛اگر میخواندیم ابراهیم می شدیم؛

راس میگی

ضحی چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:14 ب.ظ

یه شاعری بود میگفت دلم می خواد همه رو بغل کنم گریه کنم اما نمی تونم یادم نیس کی بود اما یاد ابراهیم می افتادم همش
دلم تنگ میشه واست زود زود:*
واسه اون حرف زدنای قشنگت مینا خاخور جاان

گوشه ی تنهایی چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:26 ب.ظ

اونجایی که کلاغه به خونش نمی رسه..همون جا خوابش برده ،سیتکا..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد