کینه ام گاهی رنگش می شود پرتقالی ...که با کمی خاکستری روشن چرکش کرده باشی .
و فراموشی ام آبی رنگ است که از کناره ها سفیدش دارد هی زیاد می شود و یکی با قلموی درشت تند و تند محو می کندش به وسط ها...
خنده ام رنگش زرد و قرمز جیغ است ..گاهی هم یاسی که بنفشش بیشتر باشد.. گاهی هم سبز است که زردش را تند و تند زیاد می کنم...
گریه ام رنگش گلبهی ست...محو است ..گاهی هم گنگ..اینقدر که نمیدانی به پرتقالی می زند یا قرمز صورتی...
عصبانیتم بنفشیست که می سازمش از قرمز و آبی تند و مشکی....تکه ی قرمز روی آبی پخش می شود و تیره و تیره و تیره تر...سیاه می زنم....دیگر رعد قرمز نمی پاشد به اطراف ...کمی آبی پخش شده از رد قلمو..فراموشش می کنم...
خوب شد دیگر کسی نیست که از نقاشی هایم عکس بگیر د