کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

وقت نیست. نیست!

یه چایی جوشیده مزخرف. چشم های خشکیده سوزناک و یه رد کج مثل رودخونه روی گونه های خاکی. انگشت های حلقه شده توی هم و یک "نیست". تخت و پتوی مچاله شده زیرت که کمرت رو آزار میده. سکوت و قورت دادن آب دهن و پریدن یک وجبی شکمت..یه پنجره که ازش فقط آسمونو می شه دید...
نه..دیگه وقت نیست.
وقتی برای ساعت ها رخوت.غصه رو هم باید توی وقت های اضافه خورد. توی اتوبوس وقتی پیچیدی دور میله تا نیوفتی. روی نیمکت های انتظار. توی صف بانک. تو صف نون یه دونه ای. دیگه وقتی نیست برای چای های جوشیده و قهوه های ماسیده. دیگه برای هیچی وقت نیست.

نظرات 3 + ارسال نظر
کامبیز محبوبی پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:14 ب.ظ http://kambizmahboobi.blogfa.com/

بهار زیباتون مبارک . دوست داشتم اولین نفری باشم که ورود بهار رو بهتون تبریک بگم ولی این محدودیت های مزخرف اینترنتی نگذاشت... ولی امیدوارم همیشه خوش و سلامت باشین و در سال جدید سایه خداوند را همیشه بالای سرتون حس کنین


مرسی کامبیز عزیز ..سال نو شما هم مبارک رفیق قدیمی..به امید روزهای زیبا :)

ساسان پنج‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:54 ق.ظ

اینکه دیگه وقت نیست بستگی داره !
به خیلی چیزا بستگی داره ، ولی واسه اون خیلی چیزا اصلن وقت نیست ، پس "یه جورایی" راست میگی !

یه جورایی تو هم راست میگی :)...سال نو مبارک ساسان عزیز..دوست قدیمی..امید وارم امسال دیگه زودی دیر نشه! :)

(یک عدد ساسان شرمنده) جمعه 9 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 05:03 ق.ظ

سلام ، منم سال جدید و تبریک میگم رفیق جان.
شرمنده ، پارسال هم من یادم رفت تبریک بگم ،
البته شما که از غلظت ارادت اینجانب به حضرتتون و بلاگتون با خبرید انشا الله...

:) اختیار دارید..شرمنده چیه..نه بابا این حرفا کدومه..شما لطفتون زیاده به این وبلاگ سوت و کور ما.. شما گرما بخش اینجایید:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد