کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

مدفون

من میخزم، در عمق ،با کرم های خاکی. با خرهای خاکی. همه جا سیاه است و قهوه ای تنها لغتی که زمزمه میشود این است :" کجایی؟" و سوت سکوت.. زمین گرمای نفرین را هم نداشت این روزها.