کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

ما دایناسور ها

ما دایناسور ها عادت کردیم رو به انقراض باشیم. 

ما دایناسور ها از این انقراض ممتدمان ککمان هم نمی گزد. 

ما دایناسور ها حتی وانمود می کنیم این انقراض اصلا بوی کافور نمیدهد و زیر بغلمان..توی دهانمان..روی موهایمان و توی شلوارمان اسپری عطر یاس می زنیم تا گندش در نیاید. 

ما دایناسور ها استدلال بلدیم. که صد البته موجبات خنده ی کائناتیست که صدای ذهنمان را می شنوند.

ما دایناسور ها هنوز کتاب چرک با صفحه های تا شده اش را آخر شب از زیر تخت بیرون می کشیم و با لکه های چرب جای انگشتان کوچک و بزرگمان معاشقه می کنیم. 

ما دایناسور ها با همه ی تهوع آورترین موجودات میکروسکوپی که جمعیتشان روز به روز رو به گسترش است و که ما را با همه ی ضمختی و گندگیمان به وادی انقراض می کشانند پشت تلفن مودبانه صحبت می کنیم. ما دایناسور ها وقتی بند بند سلول هایمان ناسزا می گوید می گوییم ممنون از لطف شما...نه اشکالی ندارد ...نه از نظر من خوب است... 

ما دایناسور ها گریه مان می گیرد ولی غدد اشکیمان کفاف قضیه را نمی دهد و با این نقص ژنتیکی می سوزیم و می سازیم. 

ما دایناسور ها دلمان برای جیر و جیر شبانه مان تنگ شده و آرزو می کردیم کاش این دگردیسی ها پایش به خانه ی ما وا نشده بود.