کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

فاجعه

من دیگر حتى حرف ندارم, ساعت هاست, منم ,این صفحه سفید و یک تعداد حروف. همیشه فکر مى کردم تنهایى با بودن کلمات حتى مى شود گفت زیباست ,فکر مى کردم اغاز فاجعه از انجاست که حرفى براى گفتن نباشد و حوصله اى براى فکر کردن و انگار فاجعه همین سکوت بى کلمه ست که اغاز شده.