مزه ی کلید میدهد سکوتم...
من گم شده ام...کسی نیست مرا یاری کند؟ ...فقط توی فیلم ها زمزمه و کلید و دستان منتظر است؟...دنیا چیست؟ عدالت خداوندی کجاست؟ خداوند کجاست؟ پیدایش کنید..بگویید فلانی گفت خدایا...آی آدمها...آی چه میدانم کی..هر که مسئول موقعیت های مشابه را در عالم کائنات دارد...آی یکی دارد جان میدهد این گوشه! بگویید فلانی گفت گم شده...بگویید فلانی هر چه داد زد..قال کرد....نشنیدی...آی خدا..آی آدها....امان دهید....امان دهید نفسی تازه کنم...
آی خدا...
آی....
سلام دوست عزیز
وبلاگ جالبی داری
از سبک نگارشت خیلی خوشم اومد
امیدوارم موفق و پیروز باشی
شما هم موفق و پیروز باشید والا..
تا مزه بالشت بگیرد خیلی زمان می برد ، تاطعم زبان بگیرد ، خیلی وقت می برد ، سکوت طعم های بسیار دارد مینا خاله جان ..
-
تصدقت
...تصدقت
همین طور هی تند تند بنویس ، بعد یهو میبینی خیلی آرومتر شدی ، از صمیم قلب آرزو می کنم همه چیز درست بشه ..
-
بخند ، مرگ من!
اگر تو نبودی چقدر بد می شد..باور کن..
مزه ی کلید و حس آن وقتی که آرنجت میخورد به در آهنی...
چه مزه ی مزخرفی...
چه حس مزخرفی...
حس مزخرفی..روزهای از آن بدتر...