دندانم درد می کند و حالم خوش نیست.
از روزهاییست که دارم درد هایم را می شمرم...حتی از روی یک پشه خوردگی ناسور رد می شوم و می خارمش و می گویم ..هفت..هشت..و...
امروز از آن روزهاییست که زخم اوریب روی صورت روحم همان که از چشمم رد شده و نرسیده به وسط گونه تمام می شود و صورتی و عمیق است درد می گیرد..از نامردی مردان و نارفیقی نارفیقان...امروز از آن روزهاییست که یادم می آید..آخ کجایی ننه که کمر قیصر شیکست!
امروز از آن روزهاییست که گریه ندارم...ولی دوست دارم خیره بشوم به رو به رو...دوست دارم موهایم را شانه نگرده به دندان بگیرم و دور انگشتم بپیچم و پاهام رو روی تخت توی سینه م جمع کنم ... سرم درد می کند و میدانم اگر ادامه بدهم امشب تا صبح مهمان بسته ی یخ زده ی سبزی پیچیده در دستمال سفره ام و شنیدن ناله های خودم و قرص های مسکن بی اثرم و دیوار و درو پنجره و آن قابی که درست کردم دور چشمی در ورودی! شبیه سریال فرندز! (چرا هیچکس از دورو بری های من آن قاب را یادش نیست؟!! )
امشب در را روی همه می بندم و با دنیا غریبه می شوم
امشب اگر کسی زنگ در خانه ی من را بزند و سراغ طبقه بالایی را بگیرد فقط می گویم اشتباست...حوصله ندارم بگویم زنگ بالایی...اگر دوباره زنگ بزند..برنمیدارم!
کاش امشب تمام شود و فردا شود....
اگر گریه کنم همه چیز حل می شود.
همیشه بعد باران هوا صاف میشود.
مثل چند روز پیش بعد از باران.
امشب هم تمام می شود/
جان هر کسی که دوست داری خودت را آزار نده/مواظب خودت باش/استراحت کن ولی خوب شو/
زودتر از فردا خوب شو
اگر حس اش را داشتی بیا چت کنیم/باشه؟
میام...فعلا زدن بیرون...دلتنگی کار دسنم داد...به جای گریه خودم رو رو سر بفیه آوار کردم! گند زدم٬
اما بعضی باران ها تمام شدنی نیست
سلام
دردم یکی بودی چه بودی....
خدا بد ندهد رفیق. همه این ها مال دندان درد لعنتی است!
اماااااان امااااااان!
اگر رو بی خیال / به یقین برس رفیق...
دنیاتو آواز کن و آوار رو سر دنیا...
منم برگشتم و نوشتم
فدایی داری رفیق
چقدر عالیییی که می نویسی
قربونت
خلوت واسه همه مون نیازه و سکوت . مثل این شبها که من از ساعت ۹ میرم تو اتاقم و در رو می بندم و چراغ ها رو خاموش میکنم و تا ساعت ۲ نصفه شب صدای مامان رو میشنوم که واسه دیگران توضیح میده که :"بچم خوابه.هلاکه از 7صب تا 8 شب سر کار بوده..."...
فک کن.بچه خوابه...
ولی خوب خیالی نیست.بالاخره بعد بارون هوا صاف میشه...
خیال...هست...زیاد...:)
مبارکه قالب جدید/رنگ جدید/امیدوارم تغییری برای بهتر شدن حالت باشه/یا کم کم تاثیری داشته باشه.
من که دیشب خیلی نگران ات بودم/اون قدر که اگه آدرست را می دونستم می اومدم دنبال ات/جیرجیرک جان
قربون محبتت...
می گم..افت و خیز زیاده..چند وقتی افت می کنیم تا دوباره خیز برداریم!..
همینطور بیخود و بی جهت هرچه قدر هم که بی ربط من فقط جمله آخر دلم را برد جسارتا. این روزها باران که میشنوم دلم بدجور هوایی میشود که اینجا پاییز هنوز نیامده و باران که دیگر جای خود دارد.
به به...دلمان تنگ شده بود...
باران که دیگر جای خود دارد :)
امروز از آن روز هایی است که هوس باران کرده ام ....آخر بعدش رنگین کمان می آید
.
.
.
بروزم رفیق
پس روز خوبیه! :)
خدارو شکر!