کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

یک ماجرای بی سر و ته!

یکدفعه لبریز می شوم. از زمین و زمان. باید عادت کرد ولی گاهی از این عادت کردن لبریز می شوم. مادرم همشه می گه هر کاری رو پونزده روز انجام بدی عادت می کنی...  

من نمونه کامل نقض این فرضیه ام! 

 

لامصب حواس من مثل سگ باوفاست! هر چی پرتش می کنم دو روز بعد زخم و زیل با لبخند پشت در غش می کند که دیدی برگشتم!؟  

 

زنبوره کار خودش کرد...تبخال زدم تا دنیا هم بداند فشار در غالب توده های غلمبه غلمبه زرد و قرمز آب اندود دردناک می تواند بیرون بزند! بگذار ببوسمت ! 

 

**مدتیست می روم باشگاه سگ دو می زنم تا لاغر بشم! دیروز با اینکه حال خرابی داشتم رفتم .روی تردمیل مثل بولداگ له له میزدم که کمرم گرفت..آمدم کمرم را بگیرم تمرکزم بهم خورد و محکم با مغز پایین افتادم..در این میان از تو لپم گاز گرفته شد و خون ازداخل دهانم فواره زد! باید بودید مرغدانی ای که تویش شغال افتاده است را میدیدید....زنی جیغ میزد زبونش نصف شد...یکی غش کرد..یکی با حالتی دیوانگی به صورتم آب میزد و من هم با آن جوی روان توی دهانم نمی شد به آن شرک بگویم که رهایم کن بروم قیافه ی شبیه خون آشامم را بشویم..دست و پا می زدم و نمیشد حرف بزنم ! یک نفر هم دست و پام رو گرفته بود که هول کرده ...هول کرده!!! آخر مربی همه را کنار زد و نجاتم داد...توی آینه دستشویی شبیه جانورخونخواری بودم که تازه سیراب شده!..مزه  آهن داشت خفه م می کرد...شبیه آن جوکر شده بودم توی فیلم بت من..همان که بازیگرش دپرس شد بعد ارائه ی نقش و بعدش هم مرد! واقعا فکر کردم نکند دیگر زبان ندارم!! یک لحظه هم خوشحال شدم!! گاهی آدم نیاز دارد یه لایی سرش بیاید تا همه به حالش دل بسوزانند و مرکز توجه باشد!! 

البته احساس نیازم زیاد طولی نکشید....رفتم درمانگاه گفت چیزی نیست...منم بیخیال دلجویی و دلسوزی عمومی شدم و آمدم خانه بخوابم!  

 

*از ورزش دیروزتنها گوش ها و دماغم کوفته نیست و اسید لاکتیک توش نمی رقصد! 

**اشکالات دیکته ایم را نگیرید ما تا سر اینجا خوندیم!!

نظرات 3 + ارسال نظر
اسرین سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:40 ب.ظ http://www.kucheyeman.blogsky.com

سلام من
نمی دونم چی شد که یه دفعه رفتی/نگران ات شدم/چراغ یاهوت هنوز روشنه/ولی خودت نیستی/لطفا یه خبر از خودت بده/باشه؟

الان برگشتماااا! :)

حسام سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:13 ب.ظ http://WWW.NOTEFALSE.BLOGFA.COM

اقلا" برو پرس سینه بزن داداش...
فدایی داری رفیق

بعد پرس سینه باید برم سیبیل چخماقی بذارم دیگه!! :))
اتفاقا بود...من گفتم با سبک شروع کنم..سنگین برگزار شد!! :))
قربون آقا!

هیس سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:16 ب.ظ http://l-liss.blogsky.com


سلام

منم یه طرف صورتم همین شکلیه!! :)
علیک سلام!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد