اه...قالب زرد..نوشته هایم که بوی نک و نال مجله های زرد گرفته و قی زرد و سبز احساسات کج و کوله ام از اینور و آنور! و غدد آماس کرده ی سرطانی که قطعا اگر زیر میکروسکوپ خوب نگاهش کنی آن هم زرد است با لبخندی وسیع و قهوه ای!
فقط مانده ازقالب قلب شکسته و تیر خورده و خون چکان استفاده کنم برای تکمیل کل قضایا!و به خانه ی قلب شکسته ام خوش آمدید! کامنت هم فراموش نشود!!
دو روزدیگر هم راه بیوفتم دوره بگویم...وبلاگ قشنگی داری..لطفا پس از شنیدن صدای بوق سراغ منم بیاا..بله با این قایقی که با ستاره ستاره و قلب قلب جان کندم کشیدم و برایت فرستادم! نظر فراموش نشود! مسی مسی! لاو لاو! اوه مای گاد!و ازاین صحبت ها!..بعد بروم چند تایی از این قطره هایی که رویش کلیک میکنی توی مغزت کرم میوفتد که هی باز کلیک کنی تا هی قطره بشود و از این دختر های دهان باز سر بر آسمان لختکی هم میگذارم تنگ کارم..با فال روزانه و عکس هنرپیشه ی هندی و هفته ای دو سه نفر را هم زن میدهم و میزائونم و شوهر میدهم و دور هم ریز ریز می خندیم و می گیم..دووووروووووغ میگی؟ واقعا!! چه باحال..آخیییی! لباس عروسش چی بود!؟!!! خنچه عقدش چی؟ (من یک هفته س فهمیدم غنچه عقد نه و خنچه عقد..دلم خواست استفاده کنم از این لغت!!) وای عاششششقشششم!و این ها!
از نک و نال خسته شدم!
شاید از این به بعد یک آهنگ قری گذاشتم روی وبلاگم و لینک آموزش رقص ایرانی (چون بعد و فر و پیچ زیاد دارد!! از آن اداهای زنانه ی غمزه آلود آدامس مسلکانه)
همین دیگر....ورم لپم گرفته به مغزم!...راه میروم بشکن میزنم و به مامانم تلفن میکنم و راجع به کاغذ دیواری ای که برای اتاقش انتخاب کرده حرف میزنیم! شکلاتی باز است که گل های نخودی دارد...خیلی شیک است ! باید در اولین فرصت برم ببینم! اوه مای گاد! و مهمانی جمعه..غذا ؟ کی؟ چی می پوشی؟ چی می پوشه؟ اس ام اس دادی؟ زنگ زدی؟ نزدی؟ زد؟ تو اول؟ اون اول؟ کی اول؟ با چی؟ با کی؟ از کی؟ تا کی؟...اوه مای گاد! اوه! اوکی!
اینقدر خوشحالم و بشکن میزنم و بالا و پایین میروم که آخر با مامان سر یک حرف مسخره دعوایم میشود...میگویم لیاقت دختر فوق العاده ای مثل من را ندارد!
مادرم نگرانم میشه و میگه یه آرامبخش بخور...من قطع می کنم..
همین دیگه! دنبال بقیه چی می گردی؟ میگم قطع کردم!
شما ادامه به بقیه رو بی خیال
بله..ادامه می دهیم!:)
ای بابا من همش فکر می کردم این قالب نارنجیه، تازه هر وقت میومدم اینجا بعدش حتما پای ِ یخچال بودم:)))
راستی اگه واسه وبلاگت آهنگ قری گذاشتی خبرم کن تا لینکت کنم
نارنجی هم کم از زرد نداره قربونت برم! یخچال چرا؟ یاد یخمک می افتادی؟ :)
لینکم کن شما!
میگما...من اشتباه می کنم یا تو وبلاگت نمیشه دیگه نظر گذاشت؟!! به عوالم جیرجیرکی ما هم که دیگر تجاوز می کنید! بدهم پوستت را بکنند؟!!
همیشه ی خدا وشکن بزنی و شاد و سرشار و سلامت باشی رفیق
این زرده قشنگه به نظرم
به رسم رفاقت و مهر
شاد و سلامت و سرشار ..شماهم!:)
اگه چیزایی که نوشته بودی واقعیت داشته باشن چسبونک میشم. وااای این آدم و روانی میکنه اینها
اونا هم عالمی داره...کاش اونجوری میشد باشه آدم..بیخیال..شنگول منگول و البته پرتلاش!
اعلیحضرت، قدر قدرت، کیوان رفعت،دارا منزلت، سایه خداوند با عظمت؛ از آنجا که به عوالم جیرجیرکی شما تجاوز فرمودیم از ترس کنده شدن پوستمان قسمت نظرات را بستیم
خب آدم نارنجی می بینه گشنش می شه دیگه
خوشمان آمد...اشکال ندارد! تجاوز بفرمایید!! :))
هیچی دیگه باید از این به بعد این بغل بدم بوفه بزنن! البته منم که شمالیم نیاز به رنگ خاصی ندارم تا گشنه م بشه!! تره غش!
مینا
چی زدی؟راستشو بگو
نکنه از ثمراته صدای رعد و برق و پشت پنجره نشستن و نیش زنبوره که این جوری فاز می دی.
باور کنیم این بیش فعالی را از یک جیرجیرک میرزا یا نه.
سلام .. درود .. علیک
چشام می سوزن و پستتم طولانی ؛ به گفتن شب به خیر اکتفا
بازم سر بزن
شرمنده در دوران بیش فعالی تشریف آوردید!
درورد بر شما
دیشب شما هم ایشالا خیر بوده :)
خدمت بیشتر میرسیم
آپم رفیق
خدمت می رسیم حتما!