کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

آرام

آرزوهایم را می گذارم لای چرخدنده های ساعت ..له می شوند و ثانیه ها تیک و تیک یادشان رفته..های و های لحظه ها می پیچد...آرزو هایم درد می کشند..ناله می کنند..دستهایم را روی گوش هایم فشار میدهم.کاش تمام شود صدای ناله شان..کاش راحت بمیرند.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
کالیف یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:32 ب.ظ http://kaalif.blogfa.com/

تو که زهوارت در بره ، ما دلمون به کی خوش باشه ؟ هان؟

ای بابا...رو یخچالم یک عالم حرفای کوریونیه می دونستی؟ من توی چرخدنده های ساعت گیر کردم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد