کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

عنوان نداشت!

جمعه 14 اسفند ماه سال 1388 ساعت 00:24 AM

نوشتن غم انگیز می شود وقتی چیزی غیر نوشتن قلقلکت دهد

نمی نویسیم تا یاد بگیریم که کلمه ها ارزش شان بیشتر از عشق بازی با زمان است برای رایزنی جهت حک شدن در یادها.

*امروز را به تمارض و دیدن همان لاست بی پدر مادر که دیدنش را اتلاف وقت می دانستم و این همه مقاومت کردم گذراندم..و این بی پدر مادر زیر گوشم ویز ویز می کند که فردا از امروز مریض تر خواهم بود! اگر بعد از این کسی پریزن بریک را زیر گوشم ویز بزند پدر جدش را مورد عنایت شدید الحنی قرار می دهد و در آخر هر چه می کشیم از بی ظرفیتمان برای کنترل این نفس هوسباز است...تو خود حدیث مفصل بخوان.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد