کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

یک سوال واقعی.

بهترین راه برای کمک به یک کودک خیابانی چیست؟

-خرید خوراکی و ساندویچ برای کودک مذکور

-هم صحبتی بیهوده که بدانی چند سالشه و کلاس چندمه و مامان بابای بی معرفت بی فکرش کجا هستن و بعد با اطمینان از تفاوت فاحش زندگی خودت با این موجود کوچک ترحم بر انگیز رو به آدمهای روبه روت سرتکون بدی و راهتو بکشی و بری توی خونه گرمت بشینی

-هزارمین دستمال کاغذی ، چسب زخم ، بیسکویت تاریخ مصرف گذشته ،جوراب مردونه و... روزانه ات را بخری و از عذاب وجدان دو چشم بی روح خلاص شوی.

-نخری و فکر کنی داری این چرخه ی معیوب را از وسط منفجر می کنی(و بعدش فکر کنی اگر بخاطر فروش کم امروزش حتی اگر یک تو سری بخورد تو دلت می خواهد تا آخر عمرت بخاطرش آسفالت خیابان گاز بزنی) و این نخریدن تبلیغاتیت را جار بزنی.

-بخری و هیچ فکری هم جز خلاص شدن از این زنبورک کوچک نداشته باشی، چشمهات و از روی زمین بگیری بالا و به تنهایی ها و مشغله ها و خودت و خودت فکر کنی

-زنگ بزنی بهزیستی

نگاهت را شبیه سنگ کنی و جواب کودک خیابانی مذکور ،خودت و دنیا را بی لبخند بی پاسخ بگذاری.

-بهش سیگار تعارف کنی و بعد از مدتی با موارد سودمند تری آشنایش کنی.

-ببریش ماهیگیری

- به خودت تیر بار ببندی همه را از جمله کودک خیابانی مذکور را به آتش بکشی ، تیر آخری را توی مغز خودت خالی کنی.

- سکوت کنی. مثل هزار دیدنی دم نزدنی.

-فریاد بزنی .

-همه ی موارد

-طرح این سوال اشکال دارد.

نظرات 5 + ارسال نظر
بهـ ـمن جمعه 13 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:39 ق.ظ http://bah-man.blogsky.com

- نوشتن پستی در رابطه با شیوه های برخورد با کودک خیابانی مذکور ! ((:
-
جواب این سوالا ، با سوالای دیگه پاسخ داده میشه که برای جواب دادنشون آدم باید از خودش بگذره ، شرافت و آدمیت و عطوفت رو تو دلش راه بده ،زجر و تنهایی بکشه ، احساس نا توانی و صدتا کوفت زهر مار دیگه هم بکنه تا آخر قبول بکنه که کار دنیا به این زودیا درس بشو نیس . من یکی که مرد این چیزا نیستم ، ندیده می گیرم ، وانمود می کنم دارم لذت می برم ، وجدانمم زیاد حرف بزنه یه کمکی ، حرکت انسانی چیزی انجام می دم ، سروته شو هم می رسونم .

به نظر من از کنار سوالای سخت ، باید آسون گذشت .

آخه نگذریم نمیدونیم به جاش چی کار کنیم! گذشتیم. یه کم سخت تر از آسون! :)

کوریون جمعه 13 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 05:03 ق.ظ http://chorion.blogsky.com/

با چنگال فرو کنی توو چشم طراح سوال مثلا!
ما که کوریون باشیم سکوت می کنیم / بجای دسمال سیگار می خریم / تعارف نمی کنیم/ حرف نمی زنیم/ مثل ماهی گریه میکنیم .. بقیه رو نمی دونم والا
-
من عادت ندارم سیتکا صدا کنم، خیلی سفته اسمش:))

ای بابا..پس به این نتیجه میرسیم دستمال توی چشممان فرو کنیم. مثل ماهی سیگار بکشیم و سکوت تعارف کنیم! :)
-
شما هر چی دوست داری صدا کن! :دی

اختر جمعه 13 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:23 ب.ظ http://www.chitaaaa.blogfa.com

بهترین راه اینه که وقتی که وقتشه، ساکت نمونی. شاید یه ذره از اون پولی که اختلاس می شه زندگی این بچه هار و عوض می کرد...

بله. اتفاقات غیر قابل هضم افتادن دیگه داره قابل هضم میشه این روزا!
سلام!

زیژخک دیوانه شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:58 ب.ظ http://zijkhak.blogfa.com

این سوال مدتی پیش دغدغه من هم بود که نشستم و فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که با فحش و گم شو و ولم کن و یا حتا نگاه سردی تحویل دادن و راه رو کشیدن و رفتن، کاری نکردم جز اینکه در پرورش یک غول پرا از عقده نقشی داشته باشم.
از طرفی با ترحم و خرید و اینها هم خب به این اتفاق اجتماعی ناخوشایند هر چه بیشتر دامن زدم!
باید کمی حوصله کنی و مثه یه دوست دقیقن مثه یه دوست از پیشنهادش( دستمال و جوراب و ...) تشکر کنی. شاید کمی گپ بزنی و خیلی منطقی بگی که نیازی نداری و ازش چیزی نمی‌خوای بخری. 90 درصد مواقع خیلی زود جواب می‌ده.
حالا هدیه دادن ساندیسی یا ساندویچی و ... شاید زیاد پر ضرر نباشه اا اون هم راه رفتن رو لبه تیغه

پس من همیشه جزو اون 10 درصدم!..:)
توی این وانفسای رو به زوال بچه های خیابان کمترین هستن...
ممنونم. (گل!)

زیتا ملکی شنبه 21 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:58 ق.ظ

بررسی تو دوس داشتم. حسای آشنا داشت.
بعد احیانا من شما رو نمی شناسم؟

:)..خیلیا این حسو دارن که دقیقا نمیدونن باید چیکار کنن ولی دلشونم میخواد یه کاری کرده باشن...

نمیدونم..شاید هم بشناسید.:) شاید اوالونا رو میشناسید!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد