اینجا پستی بود که دوستش نداشتم.
** توی خلسه دارم می نویسم. نمی فهمم این ویروس کوچولو و ریز چه کوفتیه که آدمیزاد به این عظمت رو اینجور از پا می اندازه.
*** من واقعا نمی دونستم روده و معده ی آدمیزاد اینهمه پتانسیل کنش و واکنش داشته باشه!
**** خانه ام طیقه ی همکف است و وقتی همسایه ها حمام می کنند و دستشویی می روند صدای شر شر آب از لول های سقف من بلند میشود و صدای ابشار میدهد. گاهی صدایش را دوست دارم. دوستی میگفت من احتمالا اولین ادمی هستم که از اینکه روی سرم می . رینند احساس شادمانی میکنم!
به سادگی می شود؟! به سادگی می رسم؟ به سادگی فراموش می شود؟! والا آدم جر می خوره تا اینا اتفاق بیفتنا!:دی ایشالا که زودی خوب شی.با اون بند اخر هم کلی حال کردم! دم شما گرم!
ما هم جر خوردیم. این حرف های دو سال پیش بود که همه چیز ساده تر اتفاق می افتاد و باورمون شده بود.
مرسی! :دی
سلام.
قبل از اینکه پاکش کنی خوندم.
ارادت/
خیلی جالب بود آبشاری که به سرت می باره. یه جور خاصی غمگین شدم.