کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

فیروزه ی من

باز سالی دیگر. بهاری دیگر. نبود فیروزه ی زیبای زندگی ام به انبوه نبودنی های بهاری روزهام اضافه شد. بهار هیچگاه فصل شکوفایی من نبود. پدرم اردیبهشت رفت. و پدر بزرگ خرداد. جوانه ی زندگی ام دراردیبهشت بهار خشکید و حالا مادربزرگ روز اول فروردین. فیروزه ی درخشانم. یاد تو و پلو مشتی هایی که تویشان ماهی سفید بود بخیر. یاد فرفره ها و بادبادک ها رنگینم بخیر. یاد قد رشیدت. صدای با صلابتت. ناز دلبرانه ات. "مامانی جان" گفتنت. تخت سفیدت. دستمال ها و به قول خودت پیف پاف آسمت. یاد "لب ها قرمزه گوچه فرنگی " که فقط و فقط برای من می خواندی. یاد باغچه ی باقالی ات. یاد بلور چشم هات. یاد میلیون ها یاد درخشان . نبودنت درد  بدی بود ، نا اشنا . از نوعی دیگر.


برای تو هم دست تکان میدهم ، که من خداحافظی را دیگر از بر م.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد