کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

اسهال استفراغ

من متنفرم. من از تو متنفرم. من از مرد ترسو متنفرم. من از قهرمان نما های احمق متنفرم. من از مردانی که زیر سایه زمان سنگر می گیرند بیزارم. من از پسر بچه هایی که همه ی زنان دنیا مادرشانند عقم می گیرد. من از پسر بچه های دیلاق با ریش و سیبیل منزجرم. از کودکانی که جای توپ پلاستیکی با احساس آدم ها گل کوچک می زنند. من از یاد تو چندشم می شود. وقتی به تو فکر می کنم احساس حماقت می کنم. من با تو عقیمم. نا بارورم. من با تو مثل تو ترسو و تنها و محافظه کارم. من از تو متنفرم. من از یادت بیزارم. من وقتی صدای چندش آور زنان مرده ای که روز و شب توی گوشم زنگ میخورد را باز می شنوم می خواهم کلهم وجودم را  روی کوتاهی قد بلندت استفراغ کنم. من نمی بخشم زنانی را زنانگی شان مرده است. نمی بخشم زنانی را که کوتاهند. من باکرگی تلخ مغز های خاکستریشان را نمی بخشم. من زهدان های خاک و لجن گرفته را نمی بخشم. من مردا ب ها را مقصر میدانم و به ریش بوی گندشان پوزخند می زنم. من دیگر دوستت ندارم. من باز عاشق می شوم و انتقامم را از کوچکی نگاهت می گیرم. من عاشق مردی می شود که سوار بر اسب سفید نیست. مردی که هیچ چیز نیست جز خودش. من خودم را تمام قد از تو باز پس میگیرم. برو غاز هایت را توی خرابشده ی دیگری بچران و دست از سر مرتع سبز من بردار. برو که من از کوتولگی افکار بی هویت بیزارم.


* بهار . عید. مبارک . فیروزه. گربه ی طلایی. باغ. خانه ی مادربزرگ. دریا. طلوع. تپه ی شنی. سکوت. قرمز. ماهی ها نمی چرخند. حافظ. غروب. نقطه.


**این پست بزودی حذف میشود.