کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم..

پنجره رو باز بذار ، شاید پریدم..

هوا گرم است. سی و خورده ای درجه می شود. من و کلاغ قصه ها خوابالودیم. دیگر حتی ناراحت به خانه نرسیدن نیستیم. پنکه را بزن سمتم. بگذار فکر هایم بخار بشود برود از این پنجره ی باز بیرون. دیگر خانه ای نیست تا نگران گم شدنش باشیم. هر چه هست پنجره هاییست که بوی دود مزرعه های آتش خورده می دهد. پنجره باز است. همش فکر می کنم ، شاید پریدم.


پانوشت: هر بار می گم پنجره "پ" و "ج" ش یه جورایی لای دندونم..گوشه ی لپم ..لای انگشتام گیر می کنه...هممم..پنجره..

نظرات 2 + ارسال نظر
ساسان سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:50 ب.ظ

من که میگم باید دیوار و خراب کنی ، پنجره باز کافی نیست !

:)) چراا؟ مگه خبر داری من تپل شدم؟!!:))) یعنی من دیگه از پنجره هم رد نمیشم!!!؟؟ :))))

vagrant چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:57 ب.ظ http://www.vagrant.blogsky.com

هه !
خوب بود

چه خوب! :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد